چكيده :
شناسايي و مداخله در عوامل موثر بر ويژگيهاي روانشناختي و شغلي معلمان ابتدايي با توجه به اهميت اين دوره تحصيلي در جهت دستيابي بهتر به اهداف آموزش و پرورش ضروري است. هدف پژوهش حاضر بررسي رابطه بين سلامت سازماني با خودكارآمدي در معلمان مقطع ابتدايي با نقش واسطه اي درگيري شغلي بود. اين پژوهش يك مطالعه توصيفي از نوع پژوهشهاي همبستگي و از لحاظ هدف از نوع پژوهشهاي كاربردي است. جامعه آماري پژوهش متشكل از معلمان زن و مرد مدارس ابتدايي ناحيه يك شهر يزد بود. حجم نمونه بر اساس جدول مورگان 264 نفر تعيين شد و نمونهگيري نيز به روش داوطلبانه انجام گرفت. شركتكنندگان به پرسشنامههاي استاندارد سلامت سازماني هوي و همكاران (1996)، خودكارآمدي شرر و آدامز (1982) و درگيري شغلي كانونگو (1982)، پاسخ دادند. دادههاي جمعآوري شده با استفاده از مدل سازي معادلات ساختاري تجزيه و تحليل شد. يافتههاي پژوهش نشان داد اثر مستقيم بين سلامت سازماني به خودكارآمدي معنيدار است (333/0=β؛ 001/0=P)، اثر مستقيم درگيري شغلي به خودكارآمدي معنيدار است (225/0=β؛ 004/0=P) و اثر مستقيم درگيري شغلي بر خودكارآمدي معنيدار است (283/0=β؛ 007/0=P). همچنين بررسي ضرايب غير مستقيم نيز نشان داد درگيري شغلي در رابطه بين سلامت سازماني با خودكارآمدي در معلمان مقطع ابتدايي نقش واسطهاي دارد (373/0-=βt؛ 001/0=P).