اثربخشي آموزش به روش يادگيري معكوس بر اشتياق تحصيلي و تفكر تاملي دانش‌آموزان پايه ششم ابتدايي شهر يزد

چكيده :

هدف اصلي پژوهش حاضر تعيين اثربخشي آموزش به روش يادگيري معكوس بر اشتياق تحصيلي و تفكر تاملي دانش‌آموزان پايه ششم ابتدايي بود. اين پژوهش از نظر هدف كاربردي و به لحاظ شيوه جمع آوري اطلاعات يك پژوهش نيمه آزمايشي با طرح پيش آزمون-پس آزمون با گروه كنترل بود. جامعه آماري اين پژوهش كليه دانش‌آموزان پايه ششم ابتدايي شهر يزد كه در سال تحصيلي 1403-1402 مشغول به تحصيل بودند كه تعداد جامعه آماري 1561 نفر بودند. نمونه‌ پژوهش شامل 30 نفر از دانش‌آموزان دختر مقطع ششم ابتدايي شهر يزد بود كه به صورت در دسترس انتخاب شدند و بر مبناي معيارهاي ورود و خروج به دو گروه معادل 15 نفري تقسيم شده و با گزينش تصادفي گروه‌هاي آزمايش و كنترل تعيين شدند. پروتكل آموزشي اين تحقيق آموزش به روش يادگيري معكوس در درس مطالعات اجتماعي بوده و ابزارهاي گردآوري اطلاعات با پرسشنامه‌هاي تفكر تأملي كمبر و ليونگ (2000) و پرسشنامه اشتياق تحصيلي ويگا (2016) انجام شد. داده‌هاي حاصل از پرسشنامه‌هاي پژوهش در دو سطح آمار توصيفي و استنباطي مورد تحليل قرار گرفتند. در سطح استنباطي نيز از آزمون تحليل كواريانس استفاده گرديد. كليه¬ي تحليل¬هاي صورت گرفته با نرم‌افزار بسته آماري براي علوم اجتماعي SPSS 23 انجام گرديد. نتايج تحقيق نشان داد كه آموزش به روش يادگيري معكوس بر اشتياق تحصيلي و تفكر تاملي دانش آموزان دوره ششم ابتدايي تأثير معنادار دارد (p<‎ 0.001). همچنين آموزش به روش يادگيري معكوس بر اشتياق تحصيلي دانش آموزان دوره ششم ابتدايي تأثير معنادار دارد (p<‎ 0.001). بعلاوه آموزش به روش يادگيري معكوس بر تفكر تاملي دانش آموزان دوره ششم ابتدايي تأثير دارد (p<‎ 0.001).